من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

ما به یک اندازه تنهاییم

شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۴۳ ق.ظ
 
 

غم مثل چاقویی که پرتقالی را پوست می گیرد دور تا دور بدنم را دور تا دور روحم

 

 

را پوست می گیرد و می چرخد . پوست تازه ای ندارم حتی آن غشای سفید از جانم

 

 

کنار رفته است .  عریانم مثل سکوت های میان کلام های محبت که فروغ می گفت

 

 

عریانم و سرما به جانم دست برد زده است . رفتم فیلم " احتمال باران اسیدی " را

 

 

دیدم نمی دانم چطور تا سینما رفتم نمی دانم خواب بودم یا بیدار می دانستم پی 

دوست گمشد ه ام بودم مثل شمس لنگردوی و زندگی از قرار دیگر بود و زندگی از قرار

 

 

دیگر است . آدم ها می آیند و می روند و آدم هایی هم هستند که حتی وقتی رفته اند

 

 

هستند . مثل من که حتی در نبودترین لحظه های ممکن در نیست و نابود ترین دقایق

 

 

نفس هایم هستم کنار یادها و اشیاء و صداهایی که در گوشم تکرار می شوند .این

 

 

تنهایی از وجود انسان معاصر نمی رود تنهایی جزئی از پا و دست آدمها شده .

 

 

با تلفن ها و اسم های تلگرام و اینستاگرام و هزار چیز دیگر تنهایی شان را دور

 

 

می زنند . این همه آدم با هم حرف می زنند خصوصی ، عمومی ، گروهی !

 

 

تا نیمه های شب نور می آید از گوشی ها صدای رسیدن و رفتن پیام ها ،

 

 

انباشت اطلاعات کار آمد و ناکارآمدی که فرارّند . دیدن آن همه عکس پشت

 سرهم . همه توی مترو توی تاکسی توی خانه ها با گوشی های شان حرف می

 زنند با آدم های پشت سیم پشت خط پشت مجاز ! بوی هم را نمی شنویم . روی 

هم را نمی بینیم . من از این تلفن ها می ترسم . من از این تلفن ها نخریدم ! من 

نمی توانم دائم با انگشتم حروفی را جا به جا کنم که قادرند همه جا بروند همه 

کس تائید وردشان کنند . به آدمها سیم آویزان است وقتی دارند پیاده و سوار

 می شوند کسی دارد توی گوششان آواز می خواند . مرد خسته ی نیم خواب

 و بیداری توی تاکسی کنارم نشسته بود از سیم های توی گوشش صدای دلخراشی

می آمد و ضربی تند . خسته بود .  دلم می خواست می توانستم صدایسیم هایش

 را قطع کنم بخوابد و توی آن اُورکت سنگین به مقصد برسد .کمی از پنجره را

 باز کنم صدای باد به صورتش بخورد . خسته بود به آهنگ ملایم احتیاج داشت

اما ام پی تری ها مجبورت می کنند صداهایبه هم نامربوط را پشت هم بشنوی و

 بی حوصله شوی برای عوض کردنشان دلم برای این همه تنهایی می سوزد .

همه تنهاییم .و توی بلیبوردها الکی بزرگ نوشته اند  هیچ کس تنها نیست ! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۹
... دیگری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی