من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی


مثل حل شدن نبات در چای داغ پر رنگ ... مثل حل شدن قرص نارنجی جوشان در آب سرد ِ بی رنگ ...

مثل حل شدن قرص های سنگین آرام بخش در رگهای خونی ِ سرگشته ... مثل حل شدن یک قطعه ی

کوچکم در مایعی که توان محو کردنم را دارد . پس از محو شدن است که جزئی از آن چیز می شوم

و جز طعم شیرین و ترش و تلخم اثری از من باقی نمی ماند . من طعم گس خرمالویم اینک در دهان

رودهای زندگی ام . در رودی که به تو نمی رسید افتادم و رفتم . به سنگ ها می خورم نارنجی گرم

پوسته ام له می شود و خلق موج ها را تنگ می کنم و زبانشان را گس و تلخ . گنجشک ها را پر می دهم

از لبه ی رود ماهی ها را فراری می دهم از قوطی های خالی کنسرو که تیزند و بی رحم تر از من

با خودم ! در این میانه تنها وقتی که سعدی می خوانم حل می شوم در حوض حیاط خانه اش و عشق

مرا با همه ی ذراتم باز میشناسد از لای و لجن از قرمزی ماهی ها که کمرنگ تر از دل منند .

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۴
... دیگری

نظرات  (۲)

قربونت برم همجوره خوبی تو.
پاسخ:
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم...

تندرست ها هم ناتندرست می شوند... قبض و بسط دم به دم... بر این بی ثباتی حال لعنت که نه, بوس هم که نه, تنها نگاه.
پاسخ:

آره همینه ... لعنت !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی