کلماتی که ستمگری می دانند ....
در روزهای لغزنده ی اسفند باید در شنیدن آهنگ ها بیشتر احتیاط کنم . باید از همه ی تاکسی ها
که ناغافل آهنگ هایی که نباید بشنوم را پخش می کنند پیاده شوم و باقی کرایه ای که به راننده
ضرر می خورد با پیاده شدنم آن هم قبل از رسیدن به مقصد را پرداخت کنم . باید بهای نشنیدنم
را بپردازم . بهای فریب دادن احمقانه ی خودم آن هم فقط برای آنکه بتوانم مفید تر از لای جرز
باشم ! باید خانه را بروبم . کتابهای کهنه ی محل کارم را صحافی کنم . باید روی همه ی
خط خورده گی ها و جدا شده گی های اوراق را با کاغذهای کاهی نازک بپوشانم . باید به عبور
یک سال آزگار دیگر بی همه ی دوست داشتنی هایم بودن فکر نکنم . باید هر چه زودتر به
کوهی که میشناسم مراجعه کنم بر دامنه ی مرطوبش بنشینم و به نقطه ای نامعلوم خیره شوم
باید به آهنگ های فارسی گوش نکنم مثلا باید بگذارم جیپسی کینگ بخواند و به معنای کلمات
فکر نکنم .
Amor mio
Amor mio por favor tu no te vas
Yo cuentare a las hora - s
Que nadi-a hoy
Vuelve
No volvere, no volvere, no volvere
No quiere recordan
No quiere recordan
Lo lai lo lai lo lai lo lai lo
Lai lai lai lai lai la
Lai lai lai lai lai la
این پستو توونوشته ی یا من؟؟
این آهنگ مورد علاقه ی من
اون کوهی که
خب تو داری ش و من ندارم
پس تو نوشته ی ش!