من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

به من بگو پس از صاعقه تکلیف رویاها چه می شود ؟

دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۳۹ ب.ظ

 

دخترهای فامیل ِ صاحب باغ ، گفتند اسمش حسن است . نشسته بود بالای تپه

 با لباس های مندرس وصورت آفتاب سوخته و عصای لاغر چوپانی .

آفتاب داشت غروب می کرد . دخترها برایش بوسه فرستادند و فوت کردند و

 

 

خندیدند و فرار کردند . حسن اما انگار در آن نقطه ی نامعلومی که نگاهش

 

 

به آن خیره مانده بود چیزی دیده بود که حس می کردم پلک هم نمی زند .

 

 

خشکش زده بود . دختر صاحب باغ گفت : چهل سال است به همین حال

 

 

برای خودش تک و تنها زندگی می کند بین مردم ده . رفته بوده گله را

 

 

بچراند صاعقه بین دو کوه غافلگیرش کرده و به سرش خورده . چند روز

 

 

تب داشته و هذیان می گفته و دکترها گفته اند برای همیشه عقلش را از دست

 

 

داده است . تمام راه تا چشمه به او فکر کردم برگشتم پشت سرم را نگاه کردم

 

 

هنوز نشسته بود و زانوهایش را توی بغلش گرفته بود .  روزی که با خیال های

 

 

جوانش به کوه رفته بوده حتما نمی دانسته صاعقه تمام رویاهایش را می سوزاند

 

 

و خشک می کند . حالا هم که هیچ چیز را به خاطر نمی آورد وفقط جوری

 

 

به آفتاب دم غروب خیره می شود که انگار آشناست . اگر دختری را دوست

 

 

داشته آن خیال خاکستر شده اگر نام بزهایش را می دانسته حالا از آسمان ابری

 

 

می هراسد لابد . ابرها با خود برایش رعد آورده اند و برق و صدای در هم

 

 

شکستن. به تپه ای بسنده کرده بود و پشت سر ما نمی آمد تا از کوه سرسبز

 

 

رو به رو بالا برود . من به کوه می رفتم  با گریه بر رویاهایم که یک ، نیمه شب با صاعقه ای

بی رحم در دامنه ی اندوه سوختند و خاکستر شدند  او نشسته بود و دیگر رویایی نداشت !

 دخترها می گفتند می ترسند بغلشان کند دنبال شان بیاید اما او همان طور با عصای چوبی اش

 نشسته بود . چوپانی پیر در سیرزار، دهاتی نرسیده به تربت حیدریه .

دخترها نمی دانستند کسی که دیگر رویایی نداشته باشد کسی که خاطره هایش سوخته باشد

خطرناک نیست ، آزاری ندارد .

                                                          

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۶
... دیگری

نظرات  (۲)

۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۵ سعید یگانه (جاوید)
کسی چه میدونه . شاید اون صاعقه باعث شده که عقل سرجاش بیاد! شاید اون عزیز، عاقل تر از همه ما باشه! ما از دنیای اونا بی خبریم.

عکس واقعیه؟؟ یعنی خودشه؟ 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی