من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

کسی در ساحل اقیانوس سوت نمی زند

جمعه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۱۱ ب.ظ


زن جوان با مایوی خارجی شیک  و موهای مردانه ی کوتاه نشسته بود آن بالا روی صندلی 

مخصوص نجات غریق ها و هر از چند گاه برای کسانی  به نشانه ی تذکر سوت می زد .

برای آن ها که همدیگر را هل می دادند  و شوخی های خطرناک می کردند

.... برای آ ن ها که شیرجه های احمقانه می زدند  یکهو وسط آن همه آدم ...

آخرین بار برای من سوت زد و با دستش اشاره کرد از آ ن طرف طنابی که قسمت 

خیلی عمیق را از ناعمیق ! جدا کرده بود فاصله بگیرم . حواسم پرت بود  ونفهمیده

 بودم کجا رسیدم. زیر پایم داشت خالی و خالی تر می شد همان جا با خودم فکر

 کردم کاش وقتی به خطرناک ترین عمق های زندگی  رسیدم یک نفر مثل او به موقع 

برایم سوت زده بود . حالا از چه کسی بخواهم قلبم را از کوسه ها پس بگیرد ؟

کاش می شد پا به پای ماهی ها شنا کرد و  رفت و نمرد . 


                                           

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۴
... دیگری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی