من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

وقتی بیدار می شوی که من رفته ام ...

پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ق.ظ
   به نحوست همیشگی مرداد با زیتونی کردن موهایم پایان دادم ! این تیتر خبری بود که در آخرین شب مرداد 
برای فردای ِشهریوری ام فرستادم .صبح زنی در آینه بود که به چشمم آشنا نمی آمد اما هر چه بود هر که بود از
 آن که با موهایبلوطی تیره و صورت غمدار هر صبح تکرار می شد بهتر بود . سرم به رنگ های تازه نیاز داشت از 
برون ،زیتونی را انتخاب کردم که مهربان باشد و ملایم با ساقه های خسته ای که برشانه می بافم . سرم به رنگ های
 تازه نیاز دارد از درون ، شمال را انتخاب کردم تا سبزی سفر به آن کمی احوال و افکارم را بهبود ببخشد .فردا صبح 
زود پیش از آن که آفتاب سر بزند می روم ، وقتی همه ی آدم هایی که در این شهر رنجم دادند خوابند ، وقتی همه ی 
آدم هایی که دوستشان دارم هنوز بیدار نشده اند  .

مشامم را از بوی باران و لیمو پر می کنم تا نفسی داشته باشم برای ادامه دادن و بر می گردم اگر خدا بخواهد ،

 آن وقت ازموج هایی می نویسم که هر بار سرشان به صخره ای می خورد باید بروند تا قوی تر بر گردند .    


       

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۰۴
... دیگری

نظرات  (۲)

عزیزم
خوشحالم برای رنگ زیتونی موهایت
و برای شمال که اینروزها تو را نفس می کشد
مراقب خودت باش
پاسخ:
جای دوستان خالی ... ممنون 
امان از موهای زیتونی تو !

پاسخ:
ارادت حوال جان ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی