دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد ( آنا گاولدا )
انتظار که می کشی دقیقا جایی هستی میان زمین و آسمان . حالت منقلب است اما همین انقلاب خوب است . خون با فشار بیشتری در رگهایت می چرخد و معرکه ای داری با قلبت . دارم انتظار می کشم . جایی هستم میان زمین و آسمان . انقلاب تابستانی ام خوب است و خون با فشار بیشتری در رگ هایم می چرخد و معرکه ها دارم با قلبم . شب روز می شود و روز شب ولی منتظر بودن تغییر نمی کند . در خواب هم به قدر بیداری منتظرم .با چشم های بسته منتظرم با روح بیدار منتظرم . من منتظرم و این را تنها تو می دانی . فقط نمی دانی بین همه ی انتظارها که کشیده ام این انتظار متعال است و بی نظیر . فقط نمی توانی تصور کنی چقدر خوب است که آدم منتظر تو باشد . نفس های عمیق می کشم مثل زنی پا به ماه و در دلم نیلوفری خواب است که برای باز شدن چترش لحظه شماری می کنم .از پوسته ام در حال جدا شدنم .از فکرهای چسبنده و مزاحم فرار می کنم .هر کنجی پیدا می کنم انتظار سراغم می آید و می خواهد با هم به دورها نگاه کنیم . دانسته ام وقتی منتظری دورتر را نگاه می کنی و رنج نزدیک را نمی بینی .نمی خواهی که ببینی . انتظار با خودش وسعت می آورد ، وادارت می کند قد بلندی کنی و چشم اندازهای بیشتری را ببینی . دانسته ام از سخت های خوب یکی انتظار است . دانسته ام انتظار که می کشم آینه ها قد بلندتر نشانم می دهند .