من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

متصل است او ... معتدل است او ...

دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۴۵ ب.ظ


درباره ی سخت ترین روزها بهترین برداشت ها را دارد . بعد از شنیدن تلخ ترین ماجراها شیرین ترین لحن ها  را به کار می برد . وقتی که می خوابد هنوز می تواند مهربان باشد بیدار که می شود از او مهربان تر پیدا نمی شود . می خندد یعنی دارد حرف می زند حرف که می زند لبخند از روی لبش جمع نمی شود . رنج را مقدس می داند غم را لازم . شادی را می سازد زندگی را نزدیک تر از مرگ می بیند . در یک روز صد و بیست و یک درخت تنها را بغل کرده بود ،در یک شب عکسی انداخته بود از ماه قشنگ تر از خود ماه .حالش چه خوش چه ناخوش ، خوش حالی ست . دوست دارم لیوان روی میزش باشم پوشه ی زیر دستهاش ،چای بنوشد در بلورم خط بکشد بر کاغذهام . جان من است او .



                                                                                                                               

موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۶/۰۸/۰۸
... دیگری

نظرات  (۲)

در پیش چشم شما چه زیباست...
خوش بحال کسی که اینقدر خوب توصیفش کرده ایی .و یقینا در توصیفت خوبی هست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی