متصل است او ... معتدل است او ...
دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۴۵ ب.ظ
درباره ی سخت ترین روزها بهترین برداشت ها را دارد . بعد از شنیدن تلخ ترین ماجراها شیرین ترین لحن ها را به کار می برد . وقتی که می خوابد هنوز می تواند مهربان باشد بیدار که می شود از او مهربان تر پیدا نمی شود . می خندد یعنی دارد حرف می زند حرف که می زند لبخند از روی لبش جمع نمی شود . رنج را مقدس می داند غم را لازم . شادی را می سازد زندگی را نزدیک تر از مرگ می بیند . در یک روز صد و بیست و یک درخت تنها را بغل کرده بود ،در یک شب عکسی انداخته بود از ماه قشنگ تر از خود ماه .حالش چه خوش چه ناخوش ، خوش حالی ست . دوست دارم لیوان روی میزش باشم پوشه ی زیر دستهاش ،چای بنوشد در بلورم خط بکشد بر کاغذهام . جان من است او .
۹۶/۰۸/۰۸