من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

آنچه اندر وهم ناید آن شدم !

چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۴۱ ب.ظ



از یک جایی به بعد بی تفاوتی جای همه چیز را می گیرد . حتی یادت نمی آید جای چه چیزهایی را گرفته ! از یک جایی به بعد زمان ، با دهان مکنده و باز مثل ماهی لجن خوار آکواریوم، خودش را به دیواره های لای گرفته می چسباند و فقط گاهی نیمه شب با صدایی خفیف می افتد پائین و  باز دوباره می چسبد . من در فاصله ی پائین افتادنش فرارمی کنم مثل یک دانه h2o که از پمپ عصبی آکواریوم پس از خاموش شدن گریخته باشد . خیالات می کنم، با حباب ها به لایه های روئین می روم  نفس می کشم و بعد ادای زمان را در می آورم،به دیواره ی ضخیم شیشه ای می چسبم اما با دهانی که بوسنده است تا مکنده ! تا به حال دیده ای لبهایی در آخرین تقلاها آنقدر دیواره ی سرد شیشه ای را ببوسد که انگشتهای آن طرف شیشه گرم شود و بعد خودش بی حس شود و کرخت ؟ انگار که بی تفاوت ترین وجود عالم شده باشد ؟ تا به حال دیده ای دلتنگی و رنج آدم را به یک مولکول تبدیل کند ؟ 


                                                              

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۴
... دیگری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی