من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

تولد غریب مجازی برای دیگری

سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۲۷ ب.ظ

 دیشب اتفاقی یادم آمد  که دو سال پیش مثل امروز اینجا را راه انداختم بعد از آنکه مدتی گذشته بود از اینکه بلاگفا دو وبلاگ قدیمی ام را ویران کرده بود  و کلی از یادداشت ها ، شعر ها و نشانی ها و کلمات دوستانم محو شد . من سخت اعتماد می کنم اما وقتی اعتماد می کنم دیگر خیلی دیر می توانم نسبت  به اعتمادم تردید پیدا کنم و صد در صد ناکامی هایم هم از همین مدل اعتماد کردن است. این روزها واقعا از سایه ام هم می ترسم (سایه ام را روی سنگهای ساختمان نیمه کاره نشناختم و دلم هری ریخت! ) بی اعتمادی ام به همه چیز و همه کس در بالاترین حد ممکن است . می خواستم از همه ی  نوشته های اینجا نسخه ی پشتیبان تهیه کنم که دوباره مثل ماجرای بلاگفا پیش نیاید در فیلتر شدن ها و بگیر و ببندهای این روزهای سخت و پر خشونت که دولت افتاده به جان مردم بی نوا ، اما فکر کردم بی اعتمادی ام به فضای مجازی و تکنولوژی بیشتر از همیشه است و تلفن هم به راحتی می تواند نسخه ی پشتیبان را از دست بدهد درست مثل اینکه به واسطه ی فیلتر شدن تلگرام کلی آدمی که بودند کلی کلمه که بودند حالا نیستند .فیلتر شکن ها هم تنها تعدادی از آدمها را برگرداندند و الباقی در جایی نامعلوم انگار بخار شدند! بی خیال_ این بودن های گاهی هست و گاهی نیست شدند . بودن هایی که هر چقدر هم عمیق باشند گویا قادر نیستند در برابر سرعت پایین اینترنت، کم بودن آنتن تلفن همراه، دیر رسیدن اس ام اس های سرگردان مقاومت کنند یا حوصله ی این دفاع بیهوده را ندارند . دلم نمی خواهد یک شماره ی یازده رقمی باشم یک آیدی یک کانتکت آسیب پذیر .وقتی واسطه العقد(به کسر ع و کسر دال) ما جسم بی جان و روح اعداد و کدها هستند ما هر لحظه در معرض محو شدن، حذف شدن ،با هم  نبودن هستیم . شاید گوشی قدیمی را بدهم تعمیر و از این تکنولوژی خوش و خط و خال بی وفا بیایم بیرون .هر چه باشد من یک دهه پنجاهی کم حوصله ی دل نازکم که معنی انتظار کشیدن واقعی را می توانم درک کنم اما منتظر دو تیک شدن پیامها ، صبوری بر خبر دریافت شد اس ام اس ها و رسیدن حتمی ایمیل ها به مقصد برایم آسان نیست .حالا که نمی شود با اعتماد و بی هراس و دغدغه کنار هم بمانیم آیا باید تا کی به این ملاقات های مجازی کم جان بی اعتبار ادامه بدهیم ؟ نمی دانید وقتی  سعی می کنم با عکس های پروفایلم اعلان دلتنگی کنم وقتی مجبورم کلی سیم و رابط و پاور باخودم حمل کنم و مواظب باشم جا نمانند چقدر پیش خودم ضعیف و وابسته به نظر می رسم . حالم از خودمجازی ام بد است .دانسته ام گویا به هیچ وجه آدم غیر حضوری و مجازی دلچسبی نیستم . مدتی ست اینجا را به خاطر شما بیشتر از سایر دیواره های مجازی دوست دارم مخصوصا به این خاطر که در  اینجا مستعار نویسی مرا از مواجه با حجمی زیاد از آدمهایی که روزی رسید که نبودنشان را بر بودن شان و نخواندن شان را بر خواندن شان ترجیح دادم خلاص کرد . امیدوارم بتوانم ادامه بدهمش از اینکه در این دو سال دیگری را خواندید سپاسگزارم .دیشب وقتی  در قسمت گزارش کپی برداری ها دیدم مخاطبین جملاتی را از این جا برداشته اند که خودم بیشتر از باقی جملات به نوشتن و بیان کردن شان  نیازمند بوده ام خوشحال شدم و فهمیدم میان ما حس ها و دردهای مشترکی ست که می شود سایه ی  تردید در اعتماد کردن هایم  را کمی بیشتر معطل کند . 

پانوشت: از چراغ خاموش ها، از کامنت گذاران خصوصی که بیشتر از عمومی هایند از همه به یک اندازه ممنونم . 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۲
... دیگری

نظرات  (۱)

۱۳ دی ۹۶ ، ۰۸:۳۰ علی حسین‌زاده
سلام. این احساسی‌ست که خیلی ها دارند. ارتباطات مجازی نه دلپذیرند و امروزه نه قابل اجتناب. باید به همراه متعلقاتشان چیزهایی نظیر شارژر و سیم و کابل و آنتن و امواج و... تحملشان کنیم. 
در مورد مشکل هوا شدن ناگهانی مطالب وبلاگ، احتمالا سرویس Archive.org را بشناسید. من همواره مطالب جدید وبلاگم را در آن آرشیو میکنم برای روز مبادا. گرچه ممکن است خود آن هم روزی هوا شود!!!
پاسخ:

سلام
ممنون از راهنمایی تون 
بله گویا یک جورهایی همه چی رو هواست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی