من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

دلاویزترین شعر جهان را از حفظ نیستیم

پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۵۳ ق.ظ


دیروز فکر می کردم باید بلاخره یک روزی از اینجا بروم و دیگر به دلایل قبلی رفتن فکر نکردم .دلیل تازه تر و غمگین تری داشتم ، باید بروم هر جا که به زبان سلیس انگلیسی آدمها در ارتباط های عاطفی شان به محض شنیدن i love you  فوری می گویند : i love you too  . البته گناه زبان باشکوه فارسی نیست که کلمات عاشقانه به سختی در دهان مان می چرخند اما اینجا کم تر در برابر دوستت دارم در همان لحظه می شنویم که دوستت دارم . کمتر می شنویم من هم عاشقتم هستم در برابر جمله ی با شکوه عاشقت هستم . کلمات مهمند حتی وقتی از اعماق قلب های یکدیگر با خبریم . اگر کلمات مهم نبودند نمی گفت : "در آغاز کلمه بود و کلمه خدا بود " کلماتند که اجازه ی جاری شدن ، نزدیک شدن ، نهراسیدن ، تعارف نداشتن واستمرار ِ در مهر می دهند . قلب ها کار خودشان را می کنند کلمات کار خودشان را . بی مزه و سردند  کلماتی نظیر : ارادتمندیم ، مخلصیم ، هم چنین ! و ... وقتی اردتمندیم، کلمه به خودمان بر می گردد وقتی مخلصیم هم همین طور اما وقتی می گوییم عاشقت هستم آن حرف ت کاملا و تماما به مخاطبمان مربوط است .  به بچه های کلاسم گفته ام خجالت نکشید بگویید دوستت دارم ، بگویید عاشقت هستم ، بگویید دلم برایت تنگ شده بود ، بگویید و فکر نکنید خب او که می داند ، فکر نکنید سخت است ، از غرورتان کم می شود و یا ممکن است طرف مقابلتان اندازه ی شما دلتنگ نباشد ، دوستتان نداشته باشد و زشت باشد حرف شما و سنگ روی یخ شوید . از گفتن، از لمس دست های کسی که دوستش دارید ( حالا در هر قطع و سطح و اندازه و نسبتی )از مهربانانه و ناغافل بوسیدنش و یا وقتی که کنارتان نشسته و نزدیکتان است غافل نشوید . بخدا در سرزمین آی لاو یو توو گوها ! به ما می خندند شاید هم برای مان غصه بخورند اگر بفهمند بعضی از ما سالها با عشق های یکسویه ی ذهنی ، انتزاعی و امثالهم درگیریم . آنها نمی توانند بفهمند ما با طرف مقابل مان حالا هر که هست و هر جنسیتی که دارد یک چای یک قهوه نخورده باشیم یک بار به هم چشم در چشم و بی قرمز و بنفش و  آبی شدن واضح نگفته باشیم که دوست داریمش ، عاشقش هستیم . عشق های زیبای شرقی مان را نفی نمی کنم خودم به قاعده ی جانم بسوختی و به دل دوست دارمت ها پای بندی دارم اما در همه ی زندگی ام سعی کرده ام توی ذوق عاطفی و عاشقانه ی دیگران نزنم حتی اگر بوده اند آدمهایی که نیمه ی وجودی من نبوده اند بلاخره یک جایی یک وقتی گوش کرده ام به عواطف شان و طوری معذوریتم را در نگفتن آی لاو یو توو شرح داده ام و فهمانده ام که به گوشه ی قبای دلشان بر نخورد ، سنگ روی یخ نشوند ، جنگلشان خاکستر نشود در یک آن .  فکر می کنم زمان بسیار کمی برای زندگی داریم خیلی باید کائنات در حق ما لطف کند که کسی رادر این جهان با فراز و نشیب بسیار پیدا کنیم که در ازل همزمان با ما گِل وجودش ورز خورده باشد آن وقت حیف است اگر از ما نشنود که عاشقش هستیم حیف است آن برق زیبای چشم های مان را از نگاهش بدزدیم حیف است دستش را روی سینه مان نگذاریم و نتواند تپیدن قلب مان را برای خودش حس کند . وقت نداریم ،دوباره در اقصای عالم پراکنده می شویم ، جدا می شویم ، دور می شویم وقت نداریم ،باید بدانیم اگر نباشیم چه اتفاقی برای زندگی آن یکی مان می افتد . به گریه های پر دریغ بر سر مزار یار معتقد نیستم ، تا زمان از دست نرفته باید در آغوش یار گریست باید شانه اش بوی اشک های ما را بشناسد و الا آن تکه سنگ مرمر مزار خوشترش باشد که باران بر تنش ببارد تا اشک های محتاط ما .

« دوستت دارم » را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است.

دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست!

در دل مردم عالم – به خدا –
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید.

تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو

فریدون مشیری


                                     

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۰۵
... دیگری

نظرات  (۱)

 تو به جای منم می نویسی! 
و این همهههههه ی اعتراف هاست!
پاسخ:

تو خودت نویسایی دختر
بنویس زهرای تازه ات رو 
دلتنگم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی