کجاست خانه ی باد ؟
سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۲۳ ب.ظ
هر سال زمستان به این روز که می رسم فکر می کنم اگر یاسش از صبوری روحش وسیع تر نشده بود هنوز زنده بود ، هنوز زنده بود ، هنوز زنده بود و شاید می شد صدای شعر خواندنش را و آن طرز دلچسب خندیدنش را از نزدیک می دیدم .دریغا آن پریشا دخت شعر آدمیزادان نهان شد رفت
مثل امروز چشم هایش را بست ، آن ها داشتند فکر می کردند کجا پیشانی خونی اش را خاک کنند . فکر کردند ، حرف ها و حدیث ها گفته شد اینبار رفته بود و نمی شنید . سر آخر بیست و شش بهمن ماه ،جسم نازک بال ِ سرد اما پر حرارتش را خاک ظهیر الدوله با عشق و احترام به خود پذیرفت .
ظهیر الدوله که می روی آن نام و آن سنگ با همه ی نامها و سنگ ها توفیر دارد . در اطراف آن سنگ هوای گیس های آشفته ی زنی است که عاشقانه دوستش دارم همو که درخت کوچکش به باد عاشق بود به باد بی سامان ...
۹۶/۱۱/۲۴