من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

"چِش سفیدی ! نترس و خیره سری !... "

جمعه, ۲۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۶:۵۲ ب.ظ

درس و‌مشق و‌ کتاب خواندن و شعر و غمش را تعمدا رها کرده بودم و رفته بودم توی آشپزخانه سرم را به بشور و بساب بند کرده بودم‌ بلکه ساعاتی از جمعه ی بی پدر و مادر ! بگذرد .‌دخترک‌ آمد تا پیش من باشد . عمدا همان لحظه گلیم را جمع کردم و  با پارچ آب ریختم کف آشپزخانه و پودر شوینده را پاشاندم روی سرامیک ها و گفتم برو بیرون . می خواستم تنها باشم. داشتم تِی می کشیدم که دیدم دمپایی پوشیده و برگشته و گردنش را کج کرده که من می خواهم باشم تا با هم کتلت درست کنیم . کف آشپزخانه را  خشک کردم و یادش دادم چطور باید مواد کتلت را آماده کرد ،چطور باید کتلت را انداخت توی روغن داغ . دستش را گرفتم و کمکش کردم، کتلت با جلز و ولز ِ فراوان  افتاد وسط روغن داغ ، خودش را جمع کرد و خندید بعد گفت : ریسک بود ها!  اوووه !

خلقم پایین بود و عجله داشتم بعدی ها را بی ملاحظه و  با دست های خیس تند تند انداختم توی روغن و سر انگشتهایم با روغن داغ در تماس گذرا بود و می دید . یکهو گفت خیره ای ها مامان ! برگشتم نگاهش کردم گفت : ببخشید . من اما یاد مادرم افتاده بودم که با غیظ این کلمه را به من می گفت : خیره ! دختره ی خیره ! 

و راست می گفت خیره بودم هنوز هم به نظرش خیره هستم اما ملاحظه ی سن و سالم را می کند و این را با زبان بی زبانی با زبان نگاهش می گوید در مواقع مختلف . دخترک ِ من اما در کنار همه ی نترسی ها و کنجکاو  بودن ها و پر هیجان بودن هایش اغلب معقول رفتار می کند و خیره سر نیست . اینگونه بود که سر ظهر جمعه پای اجاق گاز با کمی مرور در احوال خودم و او دریافتم نیمی از آنچه بر سرم آمده از باب خیره سری هایم بوده است و بس . این لغت خیره را در کتاب شعرم هم‌ آورده ام‌ و آن را به عنوان جزئی  از صفات خودم به ثبت رسانده ام . به احتمال قوی صفت پسندیده ای نیست اما دارمش . حالا نمی دانم در این دنیا کسی هست که  این صفتم را دوست داشته باشد یا نه ؟

 نمی دانم اگر کله شق و خیره سر باشی تا پیری ِ احتمالی هم همان طور خواهی ماند یا عوض می شوی ؟

الله اعلم .


                     



چاقو گذاشته بودم کنار دستش اما خودش رفته بود پوست کُن پیدا کرده بود از توی کابینت و نشسته بود به سالاد درست کردن بی خطر بریدن انگشتها 

بعله! من اصلا یادم نبود  پوست کُن داریم توی وسائل مطبخ



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۲
... دیگری

نظرات  (۳)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

**** عزیز و بامزه و خوشگل...


خوب شد اون ضمه رو گذاشتی! من همیشه فک میکردم پوست کن به فتح کافه!
پاسخ:


سلام زهرا جانم

با فتحه خیلی جدی می شه و خشن قضیه 
همون ضمه گویا عرفی تر و ناجدی تر باشه 



هااااا, من واقعا بلدش نبودم. حتی همین توضیحو. مرسی

پاسخ:

حالا نیگا چه حرفا 
الهی بگردم... چه مامان گوگولی ای هستی...😍😍😙😙

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی