من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید

جمعه, ۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۱۳ ب.ظ

گفتم : دیگر باورم شده است که شبها صورتت خیلی ماه تر است. چند دقیقه  به سکوت گذشت. یک ربع به ساعت ۸ شب به زبان بی زبانی"گفتم که بوی زلفت " سر به راه عالمم کرد !انگار شنیده باشد برگشت سمتم به صورتم نگاه کرد چند ثانیه فقط نگاهم کرد ، گونه ام را آرام بوسید بعد با دست راستش ماه را نشانم داد و قدم زدیم در بوهای پاییز ، پائیز این گمراهی دیرین .



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۰۴
... دیگری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی