من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

بچه ها توی چند مدرسه با آهنگ ساسی مانکن رقصیده اند .‌ علی مطهری نماینده ی مجلس گفته مدیران این مدارس که آهنگ مبتذل و بد محتوای جنتلمن را پخش کرده اند باید برکنار شوند ... ایران از یکی دو مورد برجام خروج کرده است ...عروس جدید خانواده ی سلطنتی قابله آورده توی خانه ببخشید یعنی همان توی قصر زایمان کرده و خیل کثیری از  مردهای ایرانی در کانال ها و توییت ها غرولند کرده اند که ای زن های پر توقع ما از مگان خانم بیاموزیید هی نروید بیمارستان بزایید  لابد منظورشان این است که در همین خانه های هفتاد و پنج متری هم می شود توی پنج متری که حمام است زایید!(فکر کنم منظورشان دقیقا توی وان پلاستیکی ست!) آن طرف بازار آقای ظریف رفته مسکو و همتای روسش آمده فرودگاه استقبال ... مردم در ماه رمضان خواهان ارزان شدن اقلام خوراکی هستند... اینها را از رادیوی تاکسی از پیام های فورواردی کانال های خبرکِش شنیده ام ، خوانده ام یا اتفاقی تماشا کرده ام . اینها بعضی از خبرهای روزند خبرهای زرد و سیاه و تکراری . نانوای محله ی ما را هم زنش به علت بداخلاقی و اختلاف و طلاق ندادن انداخته توی چاه و بعد از چند ماه جنازه اش در حومه ی خوش آب و هوای شهر پیدا شده این را دو شب پیش خانم خیاط و تعمیرات لباسِ" بیتا " به من گفت وقتی داشت کمر شلوارم را تنگ می کرد . سر در نانوایی را سیاه پوشانده اند و عکس متوفی را زده اند به شیشه . خدابیامرز چند باری هم به من چشمک زده بود و متلک پرانده بود ! توی عکس هم چشمهایش شوخ و پر روست . اما حالا ماه هاست که مرده و دو مرد دیگر نانوایی را می چرخانند .‌اخبار دورند ... اخبار نزدیکند... من اخبار را دوست ندارم .‌بی تفاوت نیستم برعکس بیشتر نگران می شوم و مغزم درد می گیرد از فکر اینکه یک شب دوباره آمریکا حمله کند ، از اینکه سیل بیاید ، از اینکه زلزله شود .‌دلم نمی خواهد کلمه ی برجام و پسابرجام را بشنوم ... دلم نمی خواهد خبر سرطان گرفتن و کما رفتن و  و مننژیت گرفتن دوست و آشناها را به من بدهند . دلم می خواهد مثل زنی که با لباس خنک و طرح دار بهاره در استرالیا دوچرخه سواری می کند از مواجهه با اخبار خاورمیانه دور باشم . دلم می خواهد دست بچه ام را بگیرم و به بی حاشیه ترین کشورهای دنیا سفر کنم . ما مردمان مضطربی هستیم که وقت نشد کمی زندگی کنیم  کمی آرام و شاد باشیم و لذت ببریم قبل از آنکه فرصت تمام شود و خبر نبودن مان به گوش این و آن برسد . کاش قرار بود به اقیانوس آرام به جنگل های آفریقا سفر کنیم زرافه و فیل ، گورخر و پرنده های رنگی عجیب می دیدیم کاش قسمت های دیگری از کره ی زمین را دیده بودیم ، کاش حال خوب و زندگی امن ،پارچه ای بود که با آن لباس می دوختیم . کاش رییس جمهورها وجود نداشتند کاش خلیج فارس فقط به خاطر ماهی ها و مرجان هایش مهم بود .‌

    

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۱۹
... دیگری

نظرات  (۱)

۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۷ علی حسین‌زاده
دقیقا به همین خاطرهاست که من آرزوی مهاجرت به نیوزیلند را داشتم...
پاسخ:

مهاجرت به جنوب غربی اقیانوس آرام 
رفتن به طبیعتی شگفت انگیز که از آخرین مناطق زمین بود که آدمها پا بر آن گذاشتند
چه آرزوی خوبی
امیدوارم یک روز نه چندان دور در کنار دریاچه ی واناکا باشید 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی