من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

من چهارمینِ آن سه گربه بودم

يكشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۹ ق.ظ

 

 

سه تا گربه دیدم . دیشب توی تاریکی کوچه مان سه تا گربه دیدم .از غصه های دلم و برای پرت کردن حواس مجروح خودم،قصد کرده بودم سالاد زمستانی درست کنم. لوازم سنگینش را خریده بودم و می رفتم سمت خانه، گل کلم و هویج و کرفس و اینطور چیزها . گربه ها جزء لاینفک محله ی ما هستند . اما این سه تا فرق داشتند، هر سه یک شکل و یک رنگ و یک اندازه بودند و در قاب نگاه من این طور جانمایی شده بودند : اولی داشت استخوان گردنی را که از پلاستیک زباله ها بیرون کشیده بود می لیسید دومی نشسته بود بالای دیوار آجری کوتاه خانه باغی ویلایی و خوابیده بود .سومی ، سومی پوزه ی کوچکش را کرده بود لای تنه ی درهم پیچیده ی بوته ی سن و سال دار یاس و چشم هایش را طوری باز و بسته می کرد که انگار مست بود از بوی تنه ی دیرسال ِ یاس ِپر گل . نمی توانستم خریدها را زمین بگذارم و عکسشان را بردارم اما به خاطر سپردمشان من اگر چهارمین شان بودم حتما جفت آن یکی بودم که داشت بوته ی یاس را بو می کشید و دست از جویدن استخوان گردن و لمیدن بر حاشیه ی امن دیوار برداشته بود و انگار عاشق بود . یک دامن گل یاس ریخته بود پای دیوار و سایه ی من با بسته ی کوچک سیاهدانه که از عطاری خریده بودم به همراه قلب گنده ام در کوچه ی هفدهم می رفت و دور می شد .

 

                           

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۰۷
... دیگری

نظرات  (۱)

 

نوشتنهات  دقت هات, بی نظیره... 

پاسخ:


قربانت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی