من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

من دیگری هستم

یادداشت های روزانه ی دیگری

بایگانی

۹ دایره و یکی

شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۰۱ ب.ظ

 

امروز به پسرهای کلاسم نفری یک دایره ی مقوایی دادم و از آن ها خواستم یا از این دایره قسمتی را کم کنند یا با استفاده از خرده کاغذهای دیگر و مداد رنگی ها چیزی  به آن بیفزایند به نحوی که اصل دایره گی آن را از بین نبرند. ۹ نفرشان طرح را درست اجرا کردند مثلا به دایره نقش افزودند و آن را تبدیل به پیتزا  کردند از دایره یک لقمه کاستند و آن را تبدیل به موجودی که دهانش باز است کردند ،از  دایره دو نیم دایره درآوردند و عینک ساختند ، حتی بخشی از دایره را با دست بریدند و آدم فضایی یک چشم ساختند فقط یکی شان نشست به قیچی قیچی قیچی کردن دایره آن قدر که پوز گربه و دم گربه و گوش مثلث گربه  درآورد و  دایره بی دایره . نمی دانم چرا اصرار دارم وقتی بچه ای مفهومی را از سر بی دقتی متوجه نمی شود دوباره و سه باره در معرض یادگیری قرارش بدهم.نشان به آن نشان که سه دایره ی دیگر بریدم و دادم دستش و توضیح هم دادم و نمونه کار تمام شده ی بچه ها را هم می دید اما باز فاتحه ی دایره ی مقوایی را می خواند چون درست گوش نمی کرد و الا من ساده تر هم توضیح دادم که اگر نقصی در توضیحم هست را بر طرف کنم.بیست دقیقه قبلش هم کتاب خوانده بودیم و آنجا هم در آموزش غیر مستقیم تشبیه، ماه را در شکل های مختلف تصاویر کتاب نشانشان داده بودم و حرف زده بودیم دیده بودند که ماه لانه شده، کاسه شده، چنگ شده، کمان شده، قاچ خربزه شده و ... دردسرتان ندهم آخر سر هم نتیجه ی درست و درمانی از کار پسرک در نیامد و خسته گی آن همه برش زدن و ریخت و پاش و درس دادن به تنم ماند. آمده ام خانه خوابم می آید ولی دلم می خواهد بلند شوم یک دایره برش بدهم برای دوشنبه کنار بگذارم و یکبار دیگر سعی کنم یادش بدهم.حتی اگر یکبار دیگر هم همکارم بگوید: بابا حوصله داری ها ولش کن یاد نگرفت که نگرفت.این روزها ازحوصله ندارترین ِ موجوداتم اما از خودم نمی گذرم که از سر خستگی و بی حوصله گی بی خیال درست یاد گرفتن بچه ها بشوم. اصرار دارم غلط های املایی اشان را در لحظه درست کنند نخته را نقطه بنویسند طکراری را تکراری و عازمایش را آزمایش.اصرار دارم بر درست خواندن و درست نوشتن و درست انجام دادن شان.من از سمبَل کاری بیزارم.و ریشه مشکلات زیادی در جامعه را در همین آموزش ناخواسته سمبل کاری به آدمها در دوران کودکی می دانم.سخن این بود و ما گفتیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۰۵
... دیگری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی